در یادداشت گذشته توضیحاتی در باره روانشناسی کودک و اهمیت بسیار زیاد آن داده شد. در این یادداشت سعی داریم جزئیات بیشتری در این خصوص در اختیار شما قرار دهیم.
3. رفتار
همه کودکان میتوانند هر از گاهی شیطان، سرکش و بیش فعال باشند. درگیری بین والد و فرزند دائمی است زیرا كودك از”دوران دوشخصیتی”تا بلوغ تلاش می كند استقلال خود را به دست آورد. این رفتار ها برای گسترش هویت بخشی طبیعی از روند رشد است.
البته برخی از کودکان با رفتارهای چالش برانگیزی که برای سن آنها خارج از حد معمول است، بسیار دشوار هستند. در واقع، مشکلات رفتاری مهم ترین دلیل برای مراجعه والدین به روانشناسان کودک می باشد. روانشناسی کودک بررسی ریشههای ممکن در مسائل رفتاری، از جمله اختلالات مغزی، ژنتیک، رژیم غذایی، پویایی خانواده و استرس و سپس درمان مناسب آنها است.
مسائل رفتاری میتواند مشکلات موقتی باشد که معمولاً با موقعیتهای استرسزا مرتبط هستند. به عنوان مثال: تولد خواهر و برادر، طلاق یا مرگ در خانواده.
از سوی دیگر، مسائل رفتاری شامل الگویی از رفتار پایدار خصمانه، پرخاشگرانه یا برهم زننده است که برای سن کودک مناسب نیستند. معمول ترین اختلالات مختل کننده شامل سرپیچی مخالفت (ODD)، اختلال رفتاری (CD) و بیش فعالی با کمبود توجه (ADHD) است. این سه اختلال رفتاری دارای علائم مشترک هستند و می توانند با مشکلات عاطفی و اختلالات خلقی تشدید شوند.
4. احساسات
رشد عاطفی شامل یادگیری احساسات و عواطف است. درک چگونگی و دلیل وقوع آنها، همچنین شناخت احساسات خود و دیگران و سپس ایجاد روشهای موثر برای مدیریت آنها را شامل میگردد.
این روند پیچیده از نوزادی آغاز می شود و تا بزرگسالی ادامه دارد. اولین احساساتی که در نوزادان قابل تشخیص است شامل شادی، عصبانیت، غم و ترس است. بعداً، هنگامی که کودکان احساس خود را در خود پرورش می دهند، احساسات پیچیده مانند کمرویی، تعجب، وجد، خجالت، شرم، غرور و همدلی بروز می کنند. موارد تحریک کننده واکنشهای عاطفی نیز تغییر می کنند، همچنین استراتژیهای مورد استفاده برای مدیریت آنها نیز تغییر می کنند.
یادگیری تنظیم احساسات برای برخی از کودکان دشوارتر از بعضی دیگر است.
یادگیری تنظیم احساسات برای برخی از کودکان دشوارتر از دیگران است. که میتواند به دلیل اخلاق عاطفی آنها باشد، بعضی از کودکان احساسات را با شدت بیشتری احساس می کنند. آنها بیشتر از نظر احساسی واکنش نشان میدهند و آرامش آنها دشوارتر است. کودکان به واکنش عاطفی نیز تمایل دارند و زودتر و راحتتر از کودکان دیگر مضطرب شوند. یک روانشناس کودک ابتدا دلایل مشکل کودک در بیان یا تنظیم احساسات خود را مشخص می کند. آنها استراتژیها کمک به او را در یادگیری پذیرش احساسات و درک روابط بین احساسات و رفتار ایجاد میکنند.
5. اجتماعی بودن
رشد اجتماعی با رشد عاطفی رابطه نزدیک دارد. جامعه پذیری شامل به دست آوردن دانش و مهارت هایی است که کودکان را قادر میسازد تا با دیگران ارتباط موثر برقرار کنند و به خانواده، مدرسه و جامعه کمک کنند. در حالی که این یک روند مداوم است، کودکی اولیه یک دوره حیاتی برای اجتماعی شدن است.
یکی از اولین و مهمترین روابطی که کودکان تجربه میکنند با والدین یا مراقبان اصلی آنها است. کیفیت این رابطه در رشد بعدی اجتماعی تأثیر بسزایی دارد. در روابط همسالان، کودکان میآموزند که چگونه تعاملات اجتماعی را با سایر کودکان آغاز و حفظ کنند. آنها مهارتهایی برای مدیریت تعارضات مانند نوبتگیری، سازش و چانهزنی کسب میکنند. بازی همچنین شامل هماهنگی متقابل، گاه پیچیده اهداف، اقدامات و درک است.
از طریق این تجارب، کودکان دوستیهایی برقرار میکنند که منابع امنیتی اضافی و پشتیبانی از موارد ارائه شده توسط والدین یا مراقبان اصلی آنها را فراهم میکند. عواملی که میتوانند در ناتوانی در رشد مهارتهای اجتماعی متناسب با سن نقش داشته باشند، شامل همه چیز از میزان عشق و علاقه ای است که کودک به وضعیت اقتصادی اجتماعی خانواده دارد.
کودکانی که نتوانند به درستی معاشرت کنند، در ایجاد و حفظ روابط رضایت بخش با دیگران مشکل دارند – محدودیتی که بسیاری از آنها در بزرگسالی به وجود می آورند.
بازی قسمت مهمی از رشد مهارت های اجتماعی است.
بخشهایی که یک روانشناس سعی میکند در هنگام کار با کودکانی که برای معاشرت دچار مشکل هستند، به آنها بپردازد، شامل مهار انگیزههای خصمانه یا پرخاشگرانه کودک میباشد. این رفتارها به كودك كمك می كنند تا بیاموزد كه چگونه حال را با روشهای مناسب اجتماعی بیان كند ، دست به اقدامات سازنده اجتماعی (مانند كمك، مراقبت و مشاركت با دیگران) بزند و احساس سلامتی از خود را ایجاد كند.